یک پویشی به راه افتاده به نام پویش صاحب خانه خوب که این هم از برکات گهربار نظام جمهوری اسلامی است تا بدین شیوه منت کشی و پاچه خواری،کمی از آتش شعله ور کرایه خونه بکاهند تا آحاد ملت با افزایش کرایه خانه و وضع موجود دوبل وسوبل دولت و دار و دسته اش را مستفیض نکنند.
راستش نمیشه گفت من مستاجر بودم،مامان مجید یه واحد آپارتمان داشت تو همون ایلیای مخوف که قبل تر داستان همسایه هاش رو گفته بودم؛و ما حدود یکسال ونیم اونجا بودیم و مجید هنوز کار ثابتی نداشت و میشه گفت درآمد ما از همون سر کار رفتن من تامین میشد و لطف خانواده های اینوری و اونوری؛ مثلا دایی به بهانه کلم کدو میگفت: گوشت زیاد گرفتیم اینم برای شما؛از خونه شون میومدیم بیرون زندایی سبد پر از میوه و سبزی و غذای فردا می کرد و می گفت: برید بسلامت :)
خونه مادرم می رفتیم همین بساط بود.دیگه علنا همسایه ها یاری کنن تا ما خونه داری کنیم صرف شده بود.بماند که کلی ما اکراه داشتیم اما وقتی قضیه حلال نکردن شیر مطرح میشه حرفی باقی نمی مونه.
شنیدین میگن «نِمی نِمی کیسه چپم نِه»یا همون با دست پس میزنه با پا پیش میکشه معروف.
ما هم که کلا کلی خجالتی بودیم و اکراه داشتیم از هدایا و نذورات در اقدامی ناجوانمردانه همون یه واحد آپارتمان مادرشوهر رو فروختیم وباهاش یه زمین خریدیم و حالا تا ساخت خونه جدید قرار بود خانه به دوش شویم که داداشم کریم گفت: چه کاریه بیاین زیر زمین خونه ی ما،البته بازم بگم ما اکراه داشتیم و نه و نو خیلی آوردیم که نه مزاحم نمیشیم اما دیگه خیلی اصرار کردند :)
اون تایم من بار شیشه داشتم و مجید در تکاپوی ساخت خونه و باید اقتصادی فکر میکردیم و اینطور شد که کریم جور ما رو میکشید و از شیر مرغ تا جون آدمیزاد رو برام فراهم میکرد و هر نوبرانه ای که می خرید اول برای من می آورد بعد میرفت بالا؛تازه صبح وقتی میخواست بره شرکت منو سر راهش میگذاشت موسسه و موقع برگشت از شرکت باز منو می آورد خونه ؛روزهایی هم که خونه بودم بهش می گفتم مثلا امروز هوس سبزی پلو با ماهی کردم سر راهت برام بخر.یادمه یه بار گفت: شدم شبیه کلانتر تو دهکده ی حیوانات شماها هم گربه های تو زندان که هر روز یه دستوری میدین و یه غذایی میخواین
خلاصه اون نه ماهی که ما خونه کریم بودیم نه خبری از کرایه دادن بود نه قبوض.
گفته میشه:صاحب خونه بد؛باعث میشه آدم زود صاحب خونه بشه اما بحمدلله ما ازون گل وگلاب هاش نصیبمون شد
حالا جدای از شوخی امیدوارم همه ی صاحب خونه ها هوای مستاجرین رو داشته باشند و خیر وبرکتش رو تو زندگی ببینند و به زودی مستاجرین هم صاحب خونه بشند وخیالشون از پرداخت سر برج راحت باشه.
|
امتياز مطلب : 117
|
تعداد امتيازدهندگان : 27
|
مجموع امتياز : 27